انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۱۲۷ مطلب با موضوع «ـــــــ» ثبت شده است

۲۹تیر

 اگر پاسپورت تمام تروریست های پانزده سال اخیر در آمریکا را بررسی کنند، تروریست ها یا متولد عربستان بودند، یا مصر، یا پاکستان یا امارات، کلا" به پنج تا نمی رسند. آن وقت به جای اینکه برای ورود و کار این تروریست ها مانع درست کنند، مانع ایرانی هایی می شوند که یا برای خوشگذرانی به آمریکا می روند، یا درس یا زندگی بهتر، اصلا ایرانی ممکن است ترور کند؟ اصلا ایرانی حال و حوصله این کارهای سخت و با دردسر را دارد.

اصولا یک ایرانی به پنج دلیل با ترور و عملیات تروریستی مخالف است:


N.K :)
۲۵تیر

یادم نمیاد اخرین باری ک ساعت 12شب خوابیدم کی بوده ینی چندسال قبله نمیدونم ولی امشب 12خوابیدم و ب این نتیجه رسیدم از این ب بعد هر موقع بدخواب میشم یا ماست بخورم یا دوغ دقیقا کار قرص خواب آور و برای من میکنه..
از ساعت دو و نیم سه هم بیدارم چون برادر محترم میخواد بره کوه دیروز تماس گرفت ک میام دنبالت باید بیایی...ساعت 5صبح :| خوشبحال همیگتون ک خوابین :/

 

 

آهنگ:نوستالژی (گنجشک ناز و زیبا ک میپری اون بالا)

 

N.K :)
۲۳تیر
یکشنبه پشت سیستم بودم امیراحسان داشت اذیت میکرد و مامان اینا هم در یک حرکت ناجوانمردانه فرستادنش پیش من..منم در حال وبگردی بودم و حوصله نداشتم و فقط میخواسم ی چیزی بگم مشغول شه

حالا دیالوگ من ( - ) و احسان ( + ):

-خب چ خبرا؟چ میکنی؟واکسن درد داشت؟
+خودتو لوس نکن پاشو با من یا بازی کن یا شکلات و آدامس بده..
-عه عه چقدر وقته هابیت و ارباب حلقه ها رو ندیدم دلم براشون تنگ شده :|
+واقعا؟؟
-چی واقعا؟؟؟ (فهمیدم ی حرفی ک نباید بزنم و زدم) :|
+دلت برای هابیت و ارباب حلقه ها تنگ شده؟؟
-من؟؟ چطور؟؟
+خودت الان گفتی
- :| خو اره دلم ک تنگ شده :| ولی ان شاالله سال دیگه میشینیم باهم یبار دیگه میبینیم...
+نه از همین امشب شروع میکنیم ب دیدن...
- :(( ینی رسما ب غ ل ط کردن افتاده بودم...امشب ک دیگه نمیشه ساعت ده شبه تو هم میخوای بری خونتون :((
+هنو ک بابام نیومده..
_باشه احسان دفعه بعد ک اومدین
+قول؟
-قول :| :((

امروز همون دفعه ی بعده... :|
این امید و داشتم ک یادش رفته باشه ولی خواهرم گفت این دوسه روزه هر روز تااز خواب بیدار میشده میگفته امروز میریم خونه مامان جون قراره با نازی بشینیم فیلم ببینیم :|

الاناس ک برسه :|

N.K :)
۲۲تیر

دنبال ی سری آهنگ بودم ب ترتیب همه رو باز میکردم رسیدم ب G یدونه پوشه رو نوشته بودم فلش

معمولا فلشام آهنگه باز کردم گفتم شاید توی این باشه یکیش و سیو کرده بودم عکس

باز کردم ببینم چیه...

آخ :((((

تولد...کیش..دوباره ی تولد..دوباره کیش..شمال...تحویل سال 92 :(((((

28مهر آخرین باری بود ک دیدمت...

و 30مهر...

:(((((((


روانت همی شاد و پاینده باد

ک نامی ب نیکی نهادی ب یاد..

N.K :)
۲۱تیر
خداااااروشکررررررررررر

سومین اتفاق لذت بخش فوتبالی امسال هم اتفاق افتاد

بعد از قهرمان نشدن پرسپولیس :دی و قهرمان شدن رئال توی جام باشگا ها :*
اینم قهرمان شدن پرتغال با کریس رونالدوی عزیز...

آخ خدا جونم مرسیییی :**





N.K :)
۲۰تیر

کلا زمانِ خوابم بهم خورده از بعد ماه رمضون تو این 4-5شب صبحا خوابم برده زودترینش 5صبح بوده...

خسته م خوابم میاد شدید ولی خوابم نمیبره...

دیشب خانم برادرم گفت میخوای بخوابی ی شربت با عریقیجات بخور خوابت میبره دیشب فک کنم خوردم اثر کرد 5صب خوابم برد :| :| اون 3شب قبل 8-9میخوابیدم

اعصابم خط خطی شده از این وضعیت بی مزه ی خوابم... :|

*********

چند ساعت دیگه مراسم تشییع استاد کیارستمی عزیزه.. :(  چقدر دوست داشتم میشد میرفتم مراسمشون...

 

روحشون شاد... :(

 

 

 



آهنگ:مستِ چشات (ابی)

 

N.K :)
۱۷تیر

امشب توی تلگرام دوتا اشتباه وحشتناک کردم ک اولی و قلبم ی لحظه وایساد و دومی با صدای بلند از پیامای !! اشتباهی ک توی گروه خانوادگیمون دادم خندیدم...فقط خواهرم اومد خصوصی نوشت نازنین خدا بگم چیکارت نکنه :| :دی

ولی خب خداروشکر دوتاشون ب خیر گذشت...


+بعد حذف ایتالیا دیگه طرفدار پرتغالم ک خب رفت فینال

+چ ترافیکیه توی جاده ی چالوس...خداییش توی این شلوغی و ترافیک شمال رفتن هیچ لذتی نداره ک هیچ افتضاحه

برادر خودم رفته کوهرنگ میگفت اونجا هم خیلی شلوغه

N.K :)
۱۴تیر

قبلا از ترسم درباره گربه ها :| نوشته بودم الان میخوام دو مورد دیگه از ترسامو بهشون اشاره کنم


2-من از مُرده و جنازه میترسم اونم نه کم زیاد برای مثال وقتی کسی فوت بشه هر چی نزدیکتر باشه ترس من بیشتر هر چی فاصله ی خونه هامون نزدیک تر بازم بیشتر کلا رابطه ی مستقیم داره مثلا بچه تر ک بودم منظورم 16-17سالگیه :دی برای wcرفتن هم باید وایمیسادن پشت در تا من بیام یا توی هر اتاقی میخواستم برم باید کسی همراهم میومد احساس میکردم روح اون فرد دنبال منه :| بعد تمام این مسائل تا حدودای شب هفت فرد فوت شده هست و بعد کم کم نرمال میشدم :دی


3-من خیلی فیلم ترسناک تابحال دیدم خیلیاشونو تنهایی و توی تاریکی حالا گاهی یکدفعه آدم هیجانی میشه یا ی ترس ی لحظه ای پیش میاد ولی هیچ کدومو واقعا انقدرا حس ترس نداشتم اما....

من میدونم اخرش ی روزی اون داداش کوچیکه ی فیلم House Of Wax ک زنده مونده میاد و منو میکشه :|



پ ن:همچنان مریضم فقط امروز خداروشکر از عصر تبم قطع شده...امروز مامان میگه تو سرمامیخوری بعد ی کم بهتر میشی شروع میکنی تا دوماه ب سرفه کردن بعد دوماه دوباره سرما میخوری  :|


هفت میلیارد نفر دور همند اما باز..

برترین دغدغه ی نوع بشر تنهاییست...

N.K :)