انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۰۱اسفند


همیشه گفتن مهمترین حرفها سخت ترین کار دنیاست

 

 

کلمات، کوچکتر از آن هستند که بتواند مهمترین حرفها را بیان کنند

 

 

مهمترین حرفها وقتی در فکر تو هستند،نامحدودند

 

 

اماوقتی به زبان می آیند

 

 

درست مانند تمام چیزهای معمولی دیگر به نظر می رسند

 

 

این البته تمام مشکل نیست!

 

 

مهمترین حرفها درست کنار قلبت دفن شده اند

 

 

برای همین به زبان آوردن این حرفهای مهم سخت و دردناک است

 

 

و آنوقت آدمها به شکل عجیبی به تو نگاه می کنند

 

 

و نمی فهمند که تو چه می گویی

 

 

یا نمی فهمند که چرا وقتی حرف می زنی بی اختیار اشک می ریزی...

 

 

"استفان کینگ"

 

 

 

 



 

 

سرایی را که صاحب نیست، ویرانی ست معمارش

دل بی‌عشق، می‌گردد خراب آهسته آهسته

 

 

 

نظرات  (۱۳)

۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۴:۵۶ فاطمه و عقیل
وب قشنگی داری عزیزم!
من برای اقاییمون یه وب زدم!
خوشحال میشم بهمون سر بزنی!
اگه دوسداشی لینک کنی خبرم کن!
پاسخ:
:|
:|
کلمات.... کلمات....
عالی بود. 
پاسخ:
کلمات بسیار مهم اند..
کلمات میسازند و نابود میکنند..
کلمات باقی می مانند......

"داگلاس کندی"

عالی خوندین :)
۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۰۰ مهنازیی نازی^_^
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
نمی فهمند که چرا وقتی حرف می زنی بی اختیار اشک می ریزی...

+سلام نازنینم
خوبی؟؟؟
واییییییییی من عاشق این اهنگشم تصویریشم قشنگه در صورتیکه من زیاد تصویری دوس ندارم ولی این برام جالب بود ^_^
نازی جونم شرمنده دیر اومدم عزیزم
***** **** **** ***** ** ***** ******* * ***** ** **** **** *** ** ********* ** ***** **** *** ***************** *** ****** ******
**** **** ***** *** *** **** * **** **** ****** **** *** ** **** ** **** **** * *** *** ** * *** **** *** **** **** * ** *********
**** *** *** ** **** **** *** *** ******* *** ******* *** *******

پاسخ:
و این خیلی حالت بدیه :((

+سلام مهنازم
قربانت عزیزم خوبم فقط خیلی خسته م
جدا از اهنگ شعرش واقعا قشنگه و کلا عالی
مهناز جان تصویریشو فک نمیکنم دیده باشم الان چیزی یادم نیس ولی میگی خوبه دان میکنم میبینم
دشمنت عزیز
برای ادامه ی کامنت میام پیشت.. :)
متن خیلی درسته...

آهنگ خیلی خوبه :))
پاسخ:
خیلیییی درسته...امان از اون اشکا...

قربانت نگارم خوشحالم خوشت اومد :)

فتنهٔ صد انجمن، آشوب صد هنگامه‌ایم

گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما


نامهٔ پیچیده را چون آب خواندن حق ماست

کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما ...

صائب

پاسخ:

چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما

باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما

ناله ما حلقه در گوش اجابت می کشد

کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما

قطره اشکیم با آوارگی هم کاروان

در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما


ممنونم بابت این شعر خوشگل :)

۰۱ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۰۳ عاشق بارون ...
چقدر خوب بود...
پاسخ:
مرسی عزیزم خودمم خیلی این متنو دوسداشتم...:)
۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۳۹ مهنازیِ نازی^_^
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
نازی جونم سلام
خدا بد نده الهی مامانت زودی خوب شن....خدا نکنه مادر چیزیش بشه وگرنه سنگ روی سنگ بند نیس....الهی که زود سلامتیشو بدست بیاره مامانیت....

+نازی؟؟؟
****** ****** *** ******** *** ** *** ***
*** **** **** *******
**** **** * **** **** ****** ****** ***
** ** ***** *** ***** ** ****** ******* ** *** ***
**** **** *** ** *****
** **** **** ***** ***
*** ***** ** *** *** *** ***** *****
**** *** ** ***** ************* *** ****
* **** ** **** **** ***** * ** *** *** ****** ****** **** ***** **** ******************

پاسخ:
سلام مهنازجان
بد نبینی خواهری..اره مامان ی کم زیااااااادی کارای سنگین کرد و الان خیلیییی بد کمرشون گرفته :(( قربونت خانمی الهی آمین :)
مهناز بخاطر مامان ی کرسی گذاشتیم ک گرم باشه کمرشون بعد من همش میرم زیر کرسی میخوابم  :دی
بابامیگه برایتو خوب شده :))

+جون دلم؟!
برای ادامه ی کامنت میام پیشت عزیز..
و من چقدر مشکل دارم با این کلمات لعنتی:((
پاسخ:
کلماتی ک گفتنشون درد داره هم باعث آرامشه... :(
موافقم...
پاسخ:
گفتن کلمات و جملات مهم..
 :)
موافقم
صد درصد همینطوره
گاهی با خودم فکر میکنم چرا گفتم راز مگو را.
شب بخیر
پاسخ:
:)
نمیدونم ولی بنظرم همه باید ی حداقل ی نفر و برای گفتن حرفاشون داشته باشن اگر نباشه خیلی سخته..
شب شما هم بخیر

من زنده بودم اما انگار مرده بودم 
از بس که روزها را با شب شمرده بودم 
یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که 
او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم 
یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم 
در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد 
گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم 
وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد 
کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم  محمد علی بهمنی

 

پاسخ:
مرسی جنیفرجان
باعث شدی برم اهنگشو گوش کنم همین الان ک ساعت 12:30شبه :)

حرف دلم رو با جرئت به زبون اوردم  حرف دلم رو گفتم
پاسخ:
بهترین کارو کردی..
۰۴ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۶ مهنازیِ نازی^_^
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام عزیز دلم
خوبی؟؟مامانت بهترن؟؟؟
اره منم خوبم ی*** **** ** ** **** **** *******
نه خبر خاصی نیست خواهرم
+کرسی دوس داری؟^_^
حالا تو دیگه کارای سنگین نکنی مث مامانت عزیزم
مراقب خودت باش گلم
پاسخ:
سلام خواهری
قربانت عزیزم بهترن خداروشکر ی کم میتونه راه بره..
الهی ک حالت خیلی خیلی خوب باشه...
+کرسی عالیه :))
فدات خواهرچشم :)
تو هم همینطور عزیزجان :*

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">