انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گربه» ثبت شده است

۱۴تیر

قبلا از ترسم درباره گربه ها :| نوشته بودم الان میخوام دو مورد دیگه از ترسامو بهشون اشاره کنم


2-من از مُرده و جنازه میترسم اونم نه کم زیاد برای مثال وقتی کسی فوت بشه هر چی نزدیکتر باشه ترس من بیشتر هر چی فاصله ی خونه هامون نزدیک تر بازم بیشتر کلا رابطه ی مستقیم داره مثلا بچه تر ک بودم منظورم 16-17سالگیه :دی برای wcرفتن هم باید وایمیسادن پشت در تا من بیام یا توی هر اتاقی میخواستم برم باید کسی همراهم میومد احساس میکردم روح اون فرد دنبال منه :| بعد تمام این مسائل تا حدودای شب هفت فرد فوت شده هست و بعد کم کم نرمال میشدم :دی


3-من خیلی فیلم ترسناک تابحال دیدم خیلیاشونو تنهایی و توی تاریکی حالا گاهی یکدفعه آدم هیجانی میشه یا ی ترس ی لحظه ای پیش میاد ولی هیچ کدومو واقعا انقدرا حس ترس نداشتم اما....

من میدونم اخرش ی روزی اون داداش کوچیکه ی فیلم House Of Wax ک زنده مونده میاد و منو میکشه :|



پ ن:همچنان مریضم فقط امروز خداروشکر از عصر تبم قطع شده...امروز مامان میگه تو سرمامیخوری بعد ی کم بهتر میشی شروع میکنی تا دوماه ب سرفه کردن بعد دوماه دوباره سرما میخوری  :|


هفت میلیارد نفر دور همند اما باز..

برترین دغدغه ی نوع بشر تنهاییست...

N.K :)
۲۱ارديبهشت

من کلا با حیوانات رابطه ی خوبی ندارم و از همشون میترسم ولی خب بیشترین ترسم نسبت ب گربه س...

من ب طرز وحشتناکی از گربه میترسم در حدی ک اگر شب ساعت 2هم چند متریم رد شه جیغ میزنم

و اینو دیگه تمام اطرافیانم میدونن و حواسشون هست ک جایی گربه نباشه...

حتی بارها خواب گربه دیدم ک اخریش دوماه قبل بود و با جیغ از خواب پریدم..

همه اینارو گفتم تا ی مقدمه ای باشه برای خاطره ای  ک میخوام اینجا بنویسم

(عذرخواهی میکنم ازتون بابت طولانی بودنش)


N.K :)