انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجله هنری ژوان» ثبت شده است

۰۳مهر



روزی ما دوباره کبوتر هایمان را پیدا خواهیم کرد



و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت .



روزی که کمترین سرود



بوسه است



و هر انسان



برای هر انسان



برادری است



روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند



قفل افسانه یی ست



وقلب برای زندگی بس است .



روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است



تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.



روزی که آهنگ هر حرف زندگی ست



تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.



روزی که هر لب ترانه یی ست



تا کمترین سرود ، بوسه باشد .



روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی



و مهربانی با زیبایی یکسان شود .



روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .



و من آن روز را انتظار می کشم



حتی روزی که دیگر نباشم




"احمد شاملو"



N.K :)
۲۹شهریور


برای کشتن یک زن


نیازی نیست


فریاد بزنی , ترکش کنی , رویاهایش را بدزدی


یا به او خیانت کنی


برای کشتن یک زن کافی ست


وقتی برای تو پیرهن گل گلی اش را می پوشد


فراموش کنی بگویی :


چه زیبا شده ای


آنگاه تکه ای از زیبایی زن می افتد


و کمی از قلبش می ریزد


و اگر فقط چندبار دیگر


به همین راحتی از نگاه تو بیفتد


تمام او می شکند


و یک روز صبح زنی را میبینی


که روحش به مقصد جهنم تنهایی


خانه ی تو را ترک کرده


اما خودش مشغول چیدن میز صبحانه توست


و تو محکومی


با جسد متحرک یک زن صبحانه بخوری


آری ستایش کردن همدردت رابیاموز


خشونت علیه زنان


همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و بینى خونی نیست!!!!!!


خشونت اضطرابیست که در جان زن است که فکر میکند


باید لاغرتر باشد، چاق تر باشد ،


زیباتر باشد، خوشحال تر باشد، سنگین تر باشد،


خانه دار تر باشد، عاقل تر باشد....


خشونت آن چیزیست که زن نیست و فکر میکند باید باشد!!!


خشونت آن نقابیست که زن به صورتش میزند تا خودش نباشد ..
 

 تا برای یک مرد کافی باشد....!!




"تهمینه میلانی"





:))

N.K :)
۱۸شهریور


عشق یعنی...



از من دورباشی



اما دکمه های پیراهنت را



باانگشت های من باز کنی...



از تو دور باشم



اما چایم را بالب های تو بنوشم...



عشق یعنی...



سرم را برگردانم



تو از فاصله ی هزار کیلومتری



برایم دست تکان بدهی...



من بی پروا



دستت را بگیرم...!






عنوان پست:افشین صالحی

N.K :)
۱۸شهریور

کسی چ می داند...



شاید در همین لحظه زنی



برای مرد سیاستمدارش می رقصد...



یا پیانو می زند و آواز می خواند...



و جلوی جنگ جهانی بعدی را می گیرد...



کسی چ می داند



شاید تنها شرط معشوقه ی هیتلر



ب خاک و خون کشیدن دنیا بود...



کسی سر از کار زن ها در نمی آورد



زن ها باسکوتشان شعر می خوانند...



با لب هاشان قطعنامه صادر می کنند



با موهاشان جنگ می طلبند



با چشم هاشان صلح



کسی چ می داند



شاید آخرین بازمانده ی دنیا



زنی باشد ک با شیطان تانگو می رقصد...




"سیاوش شمشیری"



N.K :)
۱۳شهریور


دوستی با بعضی آدم ها مثل نوشیدن چای کیسه‌ ایست.



هول هولکی و دم دستی.



برای رفع تکلیف .



اما خستگی‌ات را رفع نمی‌کنند.



دل آدم را باز نمی‌کند. خاطره نمی‌شود.



دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی ست.



پر از رنگ و بو.



این دوستی‌ها جان می دهند برای خاطره‌های دمِ دستی..



این چای خارجی را می‌ریزی در فنجان،



می‌نشینی با شکلات فندقی می‌خوری



و فکر می‌کنی خوشحال‌ترین آدم روی زمینی.



فقط نمی‌دانی چرا باقی چای که مانده در فنجان



بعد از یکی دو ساعت می‌شود رنگ قیر... سیاه ...



دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است.



باید نرم دم بکشد.



باید انتظارش را بکشی.



باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی.



باید صبر کنی.



آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی.



باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک.



خوب نگاهش کنی.



عطر ملایمش را احساس کنی



و آهسته، جرعه جرعه بنوشی‌اش و زندگی کنی...



"زندگی تان پر از دوستان ناب... "




N.K :)
۱۲شهریور


گاهى براى روزهاى تلخ بى حوصلگى


یک بوسه


بوى خوش یک پیراهن


و یا شنیدن یک دوستت دارم ساده


یک جور خوبى


حال آدم را عوض مى کند


و اینطور آدم مى فهمد


لذت دنیا


داشتن کسى ست


که دوست داشتن را بلد است


به همین سادگى …!





N.K :)
۱۱شهریور



N.K :)
۰۹شهریور




برای دوست داشتنت،




لبخندهایت را نه دلت را لازم دارم...




"مهدیه لطیفی"


N.K :)