قبلا از ترسم درباره گربه ها :| نوشته بودم الان میخوام دو مورد دیگه از ترسامو بهشون اشاره کنم
2-من از مُرده و جنازه میترسم اونم نه کم زیاد برای مثال وقتی کسی فوت بشه هر چی نزدیکتر باشه ترس من بیشتر هر چی فاصله ی خونه هامون نزدیک تر بازم بیشتر کلا رابطه ی مستقیم داره مثلا بچه تر ک بودم منظورم 16-17سالگیه :دی برای wcرفتن هم باید وایمیسادن پشت در تا من بیام یا توی هر اتاقی میخواستم برم باید کسی همراهم میومد احساس میکردم روح اون فرد دنبال منه :| بعد تمام این مسائل تا حدودای شب هفت فرد فوت شده هست و بعد کم کم نرمال میشدم :دی
3-من خیلی فیلم ترسناک تابحال دیدم خیلیاشونو تنهایی و توی تاریکی حالا گاهی یکدفعه آدم هیجانی میشه یا ی ترس ی لحظه ای پیش میاد ولی هیچ کدومو واقعا انقدرا حس ترس نداشتم اما....
من میدونم اخرش ی روزی اون داداش کوچیکه ی فیلم House Of Wax ک زنده مونده میاد و منو میکشه :|
پ ن:همچنان مریضم فقط امروز خداروشکر از عصر تبم قطع شده...امروز مامان میگه تو سرمامیخوری بعد ی کم بهتر میشی شروع میکنی تا دوماه ب سرفه کردن بعد دوماه دوباره سرما میخوری :|
هفت میلیارد نفر دور همند اما باز..
برترین دغدغه ی نوع بشر تنهاییست...