نمیدونم دیدین یا ن ولی بهرحال ی توضیح میدم ک اگر دیدین وقتتون گرفته نشه دوستان..چون برای خودم جالب بود گفتم توی وب بذارم
ی دوربین مخفیه در مورد عکس العمل مردم آمریکا در مقابل اجبار یک خانم مسلمان ب برداشتن روسریش...
و مردم بافرهنگ آمریکا.. :)
نمیدونم دیدین یا ن ولی بهرحال ی توضیح میدم ک اگر دیدین وقتتون گرفته نشه دوستان..چون برای خودم جالب بود گفتم توی وب بذارم
ی دوربین مخفیه در مورد عکس العمل مردم آمریکا در مقابل اجبار یک خانم مسلمان ب برداشتن روسریش...
و مردم بافرهنگ آمریکا.. :)
توی دل گرفتگیِ این روزای من رفتن حبیب ی جورایی زیادی تلخ بود...
برای دومین بار بود توی عمرم ک فک میکنم صبح روز جمعه رفتم حرم...اولین بار اسفند 87بود...امروز ظهرتوی حرم بودم خبر فوتشو خوندم چقد دلم گرفت...خدا رحمتش کنه.. :((
عذر بابت کم رنگ بودنام توی وبای خوشگل و دوست داشتنیتون فقط ی کم خاموشم ولی همه رو میخونم...ب بزرگواری خودتون ببخشین...
آهنگ قو رو 17 بهمن هم توی پستم گذاشته بودم..
روحش شاد و قرین رحمت الهی...
آیندگان..
فسیل بوسه های ما را رمز می گشایند...
و معلوم میشود
کدام عاشق تر بوده ایم...
"هانی فخرایی"
ب این میگن مهریه.. :))) دمش گرم...
*****
بچه ها ی رفیقى دارم ک بلیط فینال لیگ قهرمانان اروپا در شهر میلان بین ر.مادرید و آ.مادرید رو که روز شنبه آینده است رو خریده..
مشکل اینجاست که یادش رفته ک شب عروسیش در همان روزه، چونکه بلیط بازی رو ٦ ماه قبل خریده و تاریخ عروسی رو ٣ ماه قبل مشخص کرده..
خلاصه داره دنبال کسی میگرده که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ببینه میخواد عروسی کنه یا نه ... :دی ی ی ی :))))
ی پست همینجوری حوصله تون نکشید نخونین چون خودمم توی بی حوصلگی نوشتم..
امروز روز خوبی نبود... :(
شدیدا بی حوصله و خیلی چیزای دیگه...
امروز داشتم فک میکردم 5-6ماهه من ن سرم زدم ن آمپول.. :| این اتفاقو باید ی جایی ثبت میکردم ک شد همین وب... :| البته ک خداروشکر...
سرم اخری ک خیلی افتضاح بود درد معده ی شدید ک باعث شده بود تمام بدنم درد بگیره نزدیک بود با خانمه ک میخواست بزنه دعوام شه :|
بعد قسمت بدشم این بود ک دکتر گفته بود ی مقدار از سرمم گذشت ی کمی شربت معده(الان یادم نیس دقیق چقدر ولی فک میکنم نصف استکان)
بدن بخورم...ک هیچی اوردن ولی نتونستم بخورم
بعد هم لرز کردم ک دکتروخبر کردن اومد و تعداد قطرات سرم و اورد پایین...توی همین حین ی دختر 17ساله قلبش درد گرفته بود اوردن سمت راستم خوابید :|
ی خانم حدود 40ساله هم بهش حمله ی عصبی دست داده بود سمت چپم خوابید کلا ی وضی بود... :|
بعد هم سه تا مرد ک فامیلای همین دونفر بودن اومدن تو اتاق تزریقات خانما :|
..........
و من دوباره درد معده م شروع شده و یا باید برم دکتر یا شروع کنم ب دارو خوردن ک خب خودم میدونم حدودی چیاست
هفته ی دیگه هم اگر بشه برم ی آزمایش خون بدم بعد برم دندون پزشکی تا روکش دندونم ک دراومده دکتر درست کنه...
امروز روز خوبی نبود... :(