انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۰۳شهریور


به وقتِ درد،



به وقت خستگی،



به آنِ مستی،



در هنگامِ ملال،



در زمان شادی،



به گاهِ لذت،



در تمنای تسلا،



با شوق پناه...



در همۀ این اوقات فقط بودن یک‌نفر را طلبیدن؛



عشق شاید که همین باشد...




"امیرحسین کامیار"