اگر هم سفرت سیاحتیِ جاهایی که سرسبزه به یادما هم خوش باش:)
به خدای خوبیها میسپرمت
سفر بی خطر عزیزم:)
پاسخ:
سلام مریمِ عزیزم اره خواهری بسلامتی راهی سفر شدم ولی حقیقتشو بخوای ب سلامتی برنگشتم :)) قربانت عزیزم ن مریم زیارتی نبود شمال غرب ایران ولی ب یادت بودم و جات سبز بود :) میبوسمت
که تقدیمش میکنم به خودت و همون رفیق جان عزیز تر ا. جانم فرزانه :***
الان حس مجری برنامه آهنگ های درخواستی بهت دست نداد؟؟
اشکال نداره
تو هم بارعایت موازین شرعی بهش دست بده :))
پاسخ:
سلااام عزیزدلم.. :) خوب باشی خوبم عزیزجان :) ای جانم من معذرت میخوام واقعا یکدفعه ای شد چون تا دوروز قبلش قطعی نبود ببشخیدخواهری :)) این نشون میده سلیقه ی فوق العاده ای داری توی انتخاب آهنگ مث خودم :)) خودشیفته بازی دربیاریم :)) تقدیم ب نیکای عزیزم :)
خداوند به موسی فرمود : با زبانی دعا کن که با آن گناه نکرده باشی تا دعایت مستجاب شود .
موسی عرض کرد : چگونه ؟؟؟
خداوند فرمود : به دیگران بگو برایت دعا کنند ٬چون تو با زبان انها گناه نکرده ای !!
«واین است فلسفه ی التماس دعا »
نگاهم به دعا هایتان ...
سلام نازی*_* چه کنم با دلتنگی :( خیلی دوستت دارم ^_^
پاسخ:
خیلییییییی قشنگ بود اینی ک نوشتی مهناز میگن دیگه میخوای دعا کنی اول برا بقیه دعا کن بعد برای خودت...
پاسخ:
سلام عزیزدلم... فدات نیکای جانم... تو خوبی خانمی؟ :** مرسی عزیزم جات سبز بودخواهری... :) +خخخخخخ خودم متوجه شدم اشتباه شده :)) اصن تو بیا همه رو اشتباه بنویس خودم همه رو متوجه میشم... ولی میدونی نیکا این چیزی نیست من ی اشتباه خیلیییی بد در این مورد دارم...اصن افتضاااااااااااح :|
یادمه اون روز گفتی میخوای یک پست در مورد بیشعوری بزاری
کتاب بیشعوری خاویر کرمنت رو خوندی؟
من یکی که تا درجه ای بیشعورم
اگر نخوندیش ازین لینک میتونی دانلودش کنی:
http://4paye.ir/book/بیشعوری
و اگر نشد بگو برات ایمیلش میکنم
کلی این خاویر جان عزیز، انسلن باشعوری است که به بیشعوری علاقه داره و چنتا کتاب داره تو این زمینه ولی فکر کنم همین یکی قابل دانلوده و البته به نظر من شاهکاره
پاسخ:
درود... :) نمیدونی چقد کامنتات منو خوشحال میکنه... مرسی ک هستی :) نه عزیزنخوندم مرسی ک لینکشو گذاشتی برام ی دنیا ممنونتم حتما دان میکنم کتاب خاویرجان عزیز... نیکا دوره قبل 9گیگ نتم سوخت ولی هنو برام درس عبرت نشده امروز دوباره رفتم 15گیگ خریدم... :))
نیکا سمینارت چی شد عزیزم؟ مواظب خودت باش میبوسمت...
سلام نازنینم خوش اومدی مهربونم :) دلم برات یه ذره شده بود همراه همیشگی منی تو اخه :) امیدوارم همه چیز همینجور اروم پیش بره تا اینجا که مهربون خداوندم پشتمون بود و خیلی بهمون لطف داشته :) امیدوارم همینجور بارون رحمتش به سرمون بباره *_*
بازم برامون دعا کن :)
پاسخ:
سلام مهنازم :) فدات خانومی :*** ای جان دلم منم همینطور عزیز شدیدا دلتنگت بودم مطمئن باش میره و همه چی درست میشه اینکه دیروز برام نوشتی خیلیییییییییی خوبه... :)
توی دعاهای من هستی مهناز امیدوارم منم ی جایی توی دعاهای تو داشته باشم چون دلت خیلی پاکه... :)
ولی مطالب سه فصل ساعتی پیش آماده شد وارسال کردمبراشون
حالا فقط مونده آماده کردن پاورپوینت که دو سه روز قبل سمینار آمادش میکنم که مرور هم کرده باشم
بعدشم که باید بزنم تو کار اجرا و مصاحبه و ... هععععی
پاسخ:
درووووووود :) چه خوبه مینویسی درودنیکا...خوشم میاد هیچی عزیز میخواستم حتی پست بذارم براش حتی نوشتم ولی منصرف شدم... اینجا برای تو میگم ما خلخال بودذیم آبشار نره گر نمیدونم شنیدی یا نه راه خیلی بدی داره حتی از اون روستایی ک میره ب ماگفتن ک خانما نمیتونن این مسیرو بیان و مسیر خطرناک و صعب العبوری داره.. من ولی رفتم :)) توی مسیر برگشت بودیم ک من پای راستم رفت روی ی سنگ سنگِ هم خیلی لق بود مچ پام برگشت صدای فوق العاده بدی داد و من با سر از سمت چپ برگشتم ب سمت جایی ک حالت دره مانند داشت اول لیز خوردم بعد هم دوتا کله معلق زدم اخر ی تنه ی درخت بود ک من بش خوردم و با دست خودمم محکم زدم ب زمین و ی جای سفت و گرفتم ک خودم و نگه دارم این درخت نبود قطعا پرت شده بودم پایین دیگه نیکا توی اون لحظه من فقط داشتم ب درد وحشتناکی ک توی پام بود فک میکردم و اصن ب این فک نمیکردم ک ممکنه من بمیرم... خداخیلی دوسم داشت خواهرک اول نمردم دوم سرم ب جایی نخورد و سوم کمرم عیب و ایرادی پیدا نکرد دیگه اینکه من چطور با سختی برگشتم بماند ولی وقتی رفتیم رفتم درمانگاه گفت تاندونای دور مچ پات آسیب دیده و کشیده شده و مچ پاتم پیچ خورده باید دوهفته توی اتل باشه تا بعد بازکنی ببینی چطوره گفتم اتل نه خاطره بدی دارم ازش میشه با مچ بند طبی ببندم ک گفت ببند ولی بذار بمونه بازش نکن... الان هم پام بسته س از یکشنبه تاحالا ولی خب خیلی بهترم نیکاورمای پام داره کمتر میشه و این خوبه دیگه عزیزجان :)
خخخخخخخخخ خیلی بد بود آخ... :)))) نیکا یاهو برام باز نمیکنه نمیدونم چ مشکلی پیدا کرده اگر شد ک حتما برات میل میکنم اگر نشد نفس اون کامنتتو باز کن اصن پست نذار ولی ی جا باز کن من بیام حرف بزنم اصن کامنت از اون بالاییا بذار :))) خب خداروشکر موفق باشی عزیزم... ان شاالله همه چیزیش ب خوبی تموم میشه چون خواهر من فوق العاده س.. چ خوب بود بودم میومدم برا سمینارت فک کن چ حالی میداد... هععععععی... بعد یعالمه هم برات گل میاوردم...
چون من یادم نیس اصن اخرین بار کی رفتم مدیریت وبلاگم
ببخشید
این روزها بگذره و دفاع کنم بعدش میترکونم اساسی
یک سالی بهم مهلت بده فقط :))
باور کن این چند روز وب کسی هم سر نزدم اصلا
پاسخ:
ای جان دلم ب نیکا ... واقعا خداروشکر ک ب خیر گذشت و الان من نشستم پشت سیستمم دارم کامنت خوشگل نیکای عزیزمو جواب میدم بوس و بغل... تو هم مواظب خودت باش عزیزدلم... :**** یاهوم درست شه میل میزنم برات بالاخره سوتی و ی جوری بت میرسونم :)) یک سال؟واقعنی؟این ک خیلی بده... :(( تا اونموقع ینی من تو دنیای مجازی هستم... خیلی خیلی خانمی ک پیش من اومدی میبوسمت عزیزدلم...