انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مطلب زیبا» ثبت شده است

۱۵اسفند

 

ﺧﺐ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟



ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﯿﻢ ﻣﺎ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ



ﯾﮑﯽ ﻣﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟



ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﺕ ﺁﻣﺪ،ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﯾﺪ...



ﺍﯾﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ



ﻋﺰﯾﺰﻣﺎﻥ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ



ﻋﺸﻖ ﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺻﺪﺍﻣﺎﻥ ﺩﺭﻧﯿﺎﻣﺪ...



ﺗﻮﯼ ﺧﺎﻧﻪ، ﺳﺮ ﺧﺎﮎ، ﻭﺳﻂ ﺳﺎﻟﻦ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ..



ﺑﺠﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮔِﻞ ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻨﮓ ﺑﺰﻧﯿﻢ



ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﺸﮑﻨﯿﻢ ﺗﺎ



ﻧﺸﮑﻨﺪ،ﻧﺮﻭﺩ، ﺑﻤﺎﻧﺪ، ﻫﯽ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ .



ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﯾﻢ..



ﻭ ﺑﻐﺾ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩﯾﻢ .



ﻣﺜﻞ ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﯾﻢ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﻢ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺎ ﺑﺮﻭﻧﺪ،



ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ،



ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ،



ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ...



"حسین وحدانی"








 
 
 
 

امید وصال توست جان را، ورنه

از تن به هزار حیله بیرون کنمش...

 
 
پ نوشت1:اگر دایی عمو خاله یا عمه هستین با برادرزاده یا خواهرزاده تون منچ بازی کنین

 تموم حال و لذت دنیا رو میبرین و تموم خستگیا و بی حوصلگیاتون ت میشه...

این روزا تمام عشقم اینه با امیرحسین 11ساله و احسان5ساله منچ بازی کنم

 توی پرانتز درمورد احسان باید بگم ک فیلمای مورد علاقه ش مجموعه ی هابیت و ارباب حلقه هاس پس اصلا ب سنش نگاه نکنین...


پ نوشت2:آهنگ ربطی ب پست نداره فقط دوست داشتم امشب اینو بذارم..


پ نوشت3:اگر تک بیت خوشگلی ب ذهنتون رسید برام بنویسین تا ب پست اضافه کنم..(مرسی از عارفه ی عزیز)



 
N.K :)
۲۹بهمن



هر چه فکر می کنم می بینم،



قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در



رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم



موجود بهتری هستیم...



این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟



قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم،



از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم



بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود



باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند،



دراز بکشد،نی لبک بزند ،با سوز هم بزند …



قرار نبوده این همه در محاصره سیمان و آهن،



طبقه روی طبقه برویم بالا …



قرار نبوده این تعداد میز و صندلی کارمندی روی زمین وجود داشته باشد



بی شک این همه کامپیوتر و پشت های قوز کرده ی آدم های ماسیده،



در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده …



قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند



و ساعت های دیجیتال به جایشان صبح خوانی کنند



آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،



که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن ما



تا قرص خواب لازم نشویم



و این طور شب تا صبح پرپر زدن، اپیدمی نشود...



من فکر می کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن



 غم نان،بشود همه ی دار و ندار زندگی مان،



 همه ی دغدغه ی زنده بودنمان …



قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن،



این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و



حضانت و نفقه و زندان و گرو کشی و ضعف اعصاب داشته باشد.



قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم



و سی سال بگذرد از عمرمان



و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم …



قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم



تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم …



قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم



اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی



یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد



قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا،



صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن



و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم …



چیز زیادی از زندگی نمی دانم،



اما همین قدر می دانم که این همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده ،



همگی مان را آشفته و سردرگم کرده !



آنقدر که فقط می دانیم خوب نیستیم،



از هیچ چیز راضی نیستیم،



اما سر در نمی آوریم چرا …؟!







هرگز وجود حاضرِ غایب شنیده ای؟

من در میان جمع و دلم جای دیگرست...


+شاید بعدا  آهنگی هم ب پست اضافه بشه اما فعلا چیزی ب ذهنم نمیرسه...


N.K :)
۱۸دی

 

اگر زنی را برای همیشه رها کنی

 

 

تا مدت ها بسیار غمگین است

 

 

اما اگر "گاهی"

 

 

"فقط گاهی"

 

 

تنهایش بگذاری

 

 

هزار بار می میرد...

 

 

در دنیای "زن ها"

 

 

اینکه باشی و نباشی

 

 

اینکه کم باشی

 

 

بزرگ ترین جنایت است...

 

 

 

عکس و تصویر عشق من تو باش نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم. تو باش ...

 

 

 

 

 

بغل آنگاه قشنگ است ک تمرین نشود

سر ب پهلوی گلویش بگذاری،نفسش گیر کند..

 

عنوان پست:ناظم حکمت

N.K :)
۱۰دی

 

بد شده ایم !

 

 

از وقتی شروع کردیم ب قربانت بروم های تایپی

 

 

ب دوستت دارم های اس ام اسی

 

 

ب عاشقتم های فیس بوکی ،وایبری ،ویچتی ،لاینی و حالا تلگرامی...

 

 

بد شده ایم !

 

 

از وقتی هر کدام از کانتکت هایمان چیزی فرستاد

 

 

و ” قلب های سرخ ” را روانه ی تکست کردیم

 

 

و عشقم و عزیزم و گلم صدایش کردیم

 

 

فرقی هم نمیکرد ، ک باشد

 

 

دیگر کلمات دم دستی ترین ترفندمان شد

 

 

کلماتی ک مقدسند ، که معجزه میکنند ! افتادند زیر دست و پا

 

 

فرقی برایمان نکرد ک چ کسی باشد ، از چ جنسی باشد

 

 

فقط اینکه باشد و دمی بگذرد برایمان کفایت کرد

 

 

بد شده ایم !

 

 

از وقتی لبخند زدیم و بوسیدیم و نوازش کردیم

 

 

و آنسوی ماجرا پیچیدیم و پیچاندیم

 

 

و ب زرنگی خودمان آفرین گفتیم...

 

 

حال خیلی هامان خوب نیست

 

 

این روزها عادت کردیم مرگ خیلی چیزها را جشن بگیریم

 

 

دردناک است حال و روزمان...


 

 

 

 

 

 

آسِ در مشتِ مرا،لاشخوران قاپ زدند

 

کرکسان قاعده را از همه بهتر بلدند...

N.K :)
۱۵آذر



پروفسورفرانسوی"هانری ماسه"

 

 

درجشن بازنشستگی اش دردانشگاه سوربن فرانسه چنین گفت:

 

 

من عمرم راوقف(ادبیات فارسی) ایرانی کردم.

 

 

وبرای اینکه به شمااستادان وروشنفکران جهان بشناسانم

 

 

که این ادبیات عجیب چیست،

 

 

چاره ای ندارم جزاینکه به مقایسه بپردازم وبگویم که

 

 

ادبیات فارسی برچهارستون اصلی استواراست:

 

 

فردوسی،سعدی،حافظ ومولانا

 

 

فردوسی،هم سنگ وهمتای هومر یونانی است وبرترازاو...

 

 

سعدی،آناتول فرانس فیلسوف رابه یادما می آورد.

 

 

حافظ باگوته ی آلمانى قابل قیاس است

 

 

که خودراشاگردحافظ

 

 

و زنده به نسیمی که ازجهان اوبه مشامش رسیده،می شمارد.

 

 

امامولانا...

 

 

درجهان،هیچ چهره ای رانیافتم که بتوانم مولانارابه آن تشبیه کرد

 

 

اویگانه است ویگانه باقی خواهدماند

 

 

اوفقط شاعرنیست

 

 

بلکه پیشترجامعه شناس وبویژه روانشناس کاملی است

 

 

که ذات بشروخداوندرادقیق میشناسد

 

 

قدراورابدانیدوبوسیله آن خودراوخدارابشناسید.

 

 

ومن اگرتاپایان عمرم دیگرحرفی نزنم

 

 

همین چندجمله برایم کافی است..

 

 

 

 

 

 

 

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

 

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...

 

N.K :)
۱۰آذر


موسی خطاب به خداوند در کوه طور: اَرَنی( خود را به من نشان بده)



خداوند: لن ترانی( هرگز مرا نخواهی دید)



سعدی:


چو رسی به کوه سینا ارنی مگو و بگذر


که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی"




حافظ:


چو رسی به طور سینا ارنی بگو و بگذر


تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی"




مولانا:


ارنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد


تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"




ای ک گفتی جان بده تا باشدت آرام جان


جان ب غم هایش سپردم نیست آرامم هنوز...

N.K :)
۰۹شهریور

جمعیت زیادی دور حضرت علی(ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:


- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟


علی(ع) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.


مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.



N.K :)