انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوستی» ثبت شده است

۱۳شهریور


دوستی با بعضی آدم ها مثل نوشیدن چای کیسه‌ ایست.



هول هولکی و دم دستی.



برای رفع تکلیف .



اما خستگی‌ات را رفع نمی‌کنند.



دل آدم را باز نمی‌کند. خاطره نمی‌شود.



دوستی با بعضی آدمها مثل خوردن چای خارجی ست.



پر از رنگ و بو.



این دوستی‌ها جان می دهند برای خاطره‌های دمِ دستی..



این چای خارجی را می‌ریزی در فنجان،



می‌نشینی با شکلات فندقی می‌خوری



و فکر می‌کنی خوشحال‌ترین آدم روی زمینی.



فقط نمی‌دانی چرا باقی چای که مانده در فنجان



بعد از یکی دو ساعت می‌شود رنگ قیر... سیاه ...



دوستی با بعضی آدم‌ها مثل نوشیدن چای سرگل لاهیجان است.



باید نرم دم بکشد.



باید انتظارش را بکشی.



باید برای عطر و رنگش منتظر بمانی.



باید صبر کنی.



آرام باشی و مقدماتش را فراهم کنی.



باید آن را بریزی در یک استکان کوچک کمر باریک.



خوب نگاهش کنی.



عطر ملایمش را احساس کنی



و آهسته، جرعه جرعه بنوشی‌اش و زندگی کنی...



"زندگی تان پر از دوستان ناب... "




N.K :)