انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۰۳مرداد


توی این چند سال وب نویسیم هر سال برای 2ی مرداد پست میزدم اما متاسفانه دیروز فراموش کردم.. :(

با یک روز تاخیر...

2مرداد سالروز عروج شاملوی بزرگ



راست می گفتند همیشه زودتر از آن که بیندیشی اتفاق می افتد


من به همه چیز این دنیا دیر رسیدم..


زمانی که از دست می رفت


و پاهای خسته ام توان دویدن نداشت چشم می گشودم


همه رفته بودند


مثل بامدادی که گذشت


و دیر فهمیدم که دیگر شب است


"بامداد" رفت


رفت تا تنهایی ماه را حس کنی


شکیبایی درخت را و استواری کوه را...


من به همه چیز این دنیا دیر رسیدم


به حس لهجه "بامداد" و شور شکفتن عشق در واژه واژه کلامش


که چه زیبا می گفت


"من درد مشترکم مرا فریاد کن"...!



"شعر زنده یاد فریدون مشیری در رثای شاملو"



روحت شاد شاملوی کبیر

عنوان:سید علی صالحی

نظرات  (۶)

واقعا بزرگ مردی بود. روحشون شاد..

اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که بینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم.. مرا فریاد کن...
پاسخ:
:(

سکوت‏ آب
مى‏تواند
خشکى ‏باشد و فریاد عطش:
سکوت‏ گندم
مى‏تواند
گرسنگى ‏باشد و غریو پیروزمندانه‏ ى قحط:
همچنان که ‏سکوت ‏آفتاب
ظلمات ‏است ـ
اما سکوت ‏آدمى فقدان‏ جهان ‏و خداست:
غریو را
تصویر کن!
شاملوی کبیر... خدا رحمتشون کنه :(
پاسخ:
:(

آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است ...
۰۳ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۱۴ آقاگل ‌‌‌‌
خدا رحمتش کنه.
شازده کوچولو رو هر وقت میخونم حس میکنم خودش داره قصه میگه. حس میکنم نویسنده خود شاملو بوده و نه آنتوان :)
و هربار که میخونمش با صدای خودش تو ذهنم تجسمش می کنم.

پاسخ:
:(
گهواره تکرار را ترک گفتم
در سرزمینی بی پرنده و بی بهار.
نخستین سفرم باز آمدن بود از چشم‌اندازهای امید‌فرسای ماسه و خار،
بی آن‌که با نخستین قدم‌های نا آزموده نوپائی خویش
به راهی دور رفته باشم.
نخستین سفرم
باز آمدن بود
روحت شاد مرد بزرگ...
پاسخ:
:(

هیچ کجا، هیچ زمان،

فریاد زندگی

بی جواب نبوده است.

قلب خوب تو

جواب فریاد من است...


نخونده بودم این شعر رو، ممنونم که گذاشتیش توی وب خودت اونم وقتی که واقعا مناسبتشه.

منم به کل یادم رفته بود. یادش به خیر چند ماه پیش سر مزارش بودم و کلی باهاش  حرف زدم . یادش به خیر...
پاسخ:
:(
ای کاش میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ..
روحشون شاد
توی کتابخونه ی منم حضور دارند
پاسخ:
آن‌که می‌گوید دوستت می دارم
خُنیاگر غمگینی‌ست
که آوازش را از دست داده است
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
هزار کاکلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من
عشق را
ای کاش زبان ِ سخن بود
آن‌که می‌گوید دوستت می دارم
دل اندُهگین شبی ست
که مهتابش را می جوید
ای کاش عشق را
زبان ِ سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام ِ توست
هزار ستاره‌ی گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان ِ سخن بود.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">