۱۴خرداد
امشب نه استرس داشتم نه با هر گلی دست زدم و نه خوشحالی خاصی کردم..
آخه مگر میشه برفون گل بخوره و دست بزنی و جیغ و داد کنی؟
فقط نشستم و بازی و با آرامش تمام نگاه کردم...قهرمان شدیم..همین
انسانم آرزوست
خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟
طبقه بندی موضوعی
-
عکس نوشته
(۴۵) -
باید کسی باشد
(۴۷) -
متن های زیبا
(۴۳) -
آهنگ های دوست داشتنی من
(۷۱) -
ـــــــ
(۱۲۷) -
اشعارزیبا
(۳۰) -
احمدشاملو
(۵) -
جبران خلیل جبران
(۲) -
نادر ابراهیمی
(۲) -
جملات زیبا
(۳) -
گابریل گارسیا مارکز
(۲) -
مهدیه لطیفی
(۲) -
نیلوفرلاری پور
(۲) -
پابلونرودا
(۱) -
زویا پیرزاد
(۱) -
لیلا کردبچه
(۲) -
گروس عبدالملکیان
(۱) -
مهدی اخوان ثالث
(۱) -
تک بیت های ناب
(۵۱)
بایگانی
- شهریور ۱۳۹۶ (۱)
- مرداد ۱۳۹۶ (۲)
- تیر ۱۳۹۶ (۳)
- خرداد ۱۳۹۶ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۱۱)
- فروردين ۱۳۹۶ (۵)
- اسفند ۱۳۹۵ (۳)
- بهمن ۱۳۹۵ (۸)
- مرداد ۱۳۹۵ (۱۴)
- تیر ۱۳۹۵ (۱۶)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۵)
- فروردين ۱۳۹۵ (۶)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱۱)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱۹)
- دی ۱۳۹۴ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۴ (۹)
- مهر ۱۳۹۴ (۱۳)
- شهریور ۱۳۹۴ (۲۷)
- مرداد ۱۳۹۴ (۲۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۳۳)
امشب نه استرس داشتم نه با هر گلی دست زدم و نه خوشحالی خاصی کردم..
آخه مگر میشه برفون گل بخوره و دست بزنی و جیغ و داد کنی؟
فقط نشستم و بازی و با آرامش تمام نگاه کردم...قهرمان شدیم..همین