انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

انسانم آرزوست

خبر داری ک شهری روی لبخندِ تو شاعر شد / چرا این گونه کافر گونه بی رحمانه می خندی؟

۱۶دی

 

دقایقی در زندگی هستند

 

ک دلت برای کسی آنقدر تنگ می شود

 

ک می خواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی

 

و در دنیای واقعی بغلش کنی...

 

 

"گابریل گارسیا مارکز"

 

 


 

 

 

 


رازی نگفته در پس حرفی نهفته است

مگذار درددل کنم و دردسر شود...

عنوان پست:ایرج جنتی عطایی